خروج از مدرسه : "فرار ازاردوگاه جهنمی"
غیبت معلم : "روز فرشته"
دعوابا مبصر کلاس : "بازی با مرگ"
پای تخته : "قتلگاه"
گذشتن ازکنار ناظم : "عبور ازمیدان مین"
امتحان : "آتش در خرمن"
دفتر مدرسه : "بازداشت گاه"
دوباره داره مهر میاد...
. . .
چشماتونو ببندید و اون لحظه ای رو به خاطر بیارید که آخرین امتحان رو تموم کردید و برگه رو دادید به مراقب و با یه حس خَلاصی دارید میاید سمت خونه و واسه تابستون نقشه میکشید و هزارتا رویا …
هووووووووووی عمو کجایی ؟برو مدرست دیر نشهツ
نظرات شما عزیزان:
عرفان هفت 
ساعت18:18---15 مهر 1392
فاطمه خانووووووم 
ساعت20:23---29 شهريور 1392
این کامنتی که اینجا گذاشتم منظورم این بود
که نظرای منو تو تایید نمی کنی یا ثبت نمیشه ...
آخه یه زمانی قاطی میکنه ...
پاسخ:
من تایید میکنم !!!!!!!!!!!
اگه زد فرستاده یعنی فرستاده
rezvan 
ساعت12:45---29 شهريور 1392
من اسمم رضوان ولی اسم سحروخیلی دوست دارم وهمش نظراموبااسم سحرمیدم اماحالا دیگه عوضش کردم
rezvan 
ساعت13:24---28 شهريور 1392
خیلی باحال بوووود سحرجون
پاسخ:
ما نفهمیدیم اسمت سحره یا رضوان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟آیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فاطمه خانوووووووووووووووم 
ساعت12:58---28 شهريور 1392
هههههههه
بوی بی مهری میاد ....
عاغا این کامنتی منو تو تایی نمی کنی یا کلا ثبت نمیشه؟؟؟؟
آخر یه روز تو و این وبلاگتو می فرستم هوا .
حالا ببین ...
پاسخ:
من کلا نفهمیدم الان چی گفتی!!!!!!!!