دیشب یهو دلم کودتا کرد...
تورو میخواست...
سرم رو کردم زیر بالش اروم دلم گفتم:
خفشوووو ...!!
دوره دموکراسی گذشته میزنم لهت میکنما!!!
اخه دل ادمم اینقد پرررو؟؟؟
دلم دلای قدیم!!!
. . . . . .
سلام بچه ها ببخشید به خاطر تاخیرم !!!
دلم برا همتون تنگ شده بود
آبجی فاطمه از شبگرد کوچه ی دل یه سوال؟؟؟؟
قسمت نظرای وبتو برداشتی که من میام تو نمیتونم نظر بدم؟؟؟؟
اگه اینو دیدی حتما جواب بده
نظرات شما عزیزان:
فاطمه خانووووووووم 
ساعت12:51---28 شهريور 1392
پسر :من از دوست بودن با تو خسته شدم... دختر :یعنی میخوای از هم جدا شیم؟ پسر :نه بیا ازدواج کنیم.... (داستان های تخیلی، برگرفته از کتاب پینوکیو @)
پاسخ:
ای بابا
فاطمه خانووووووووووووووم 
ساعت12:50---28 شهريور 1392
باران باشد...
تو باشی...
یک خیابان بی انتها ....
من میرم خونه .!
چون مریض میشم …
اصن من از آمپول میترسم !
پاسخ:
بی احححساس!!!!!!!
فاطمه خانوووووووووووم 
ساعت12:44---28 شهريور 1392
اوه اوه .
بسه چقدر این \" دل \" رو مورد عنایت خودت قرار دادی .
رمزش 1376 ...
خخخخخخخخخ دستت درد نکنه .
میخوای یه چیز دیگه هم به بهمنیا بگو ....
وا....
بچه به این ماهی ....<
ینی اعتماد به سقفی داریا ....
اینجا عجب خر تو خری شده بابا ...
میگم گشت ارشاد بیاد وبتو فیلتر کنه ها ...
پاسخ:
خخخخ یکی دیگه بی ادبه ما باید فیلتر شیم!!!!!
فاطمه 
ساعت11:30---28 شهريور 1392
سلــــــــــــــــــــــــــــ ــام .
پس بالا خره اومدی ...
خوبی ؟؟؟؟؟؟؟
دیشب قالبمو عوض کردم بعد که داشتم اسم نظرو تغییر میدادم اینجوری شد .
خودمم الآن فهمیدم درستش کردم ...
حالا میتونی نظر بذاری ...
برای پستایی هم که نبودی بذار ....
پاسخ:
سهلااااااام اومدم!!!!